دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش هیجانی در 24 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
توضیحات کوتاه از متن:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
مبانی نظری هوش هیجانی
تعریف هوش[1]
هوش در زمان های مختلف، به طور متفاوتی تعریف شده است. تعاریف از تعریف نه چندان مفید فیثاغورث[2]از هوش به عنوان «بادها»[3] یا تعریف دیسکارتس[4] که هوش، توانایی قضاوت حقیقت از اشتباه است، ردیف شده اند. شاید تعریفی که بسیار ذکر شده است، اظهار وکسلر[5] باشد که هوش را به عنوان استعداد یکپارچه یا کلی افراد برای عمل هدفمند، تفکر خردمندانه و برخورد اثر بخش بامحیط خود، تعریف کرده است. این تعریف سودمند است، به خاطر اینکه به طور وسیعی چیزی که مردم توسط هوش می اندیشند را در بر می گیرد و بر خلاف تعاریف محدود کننده ای نظیر ترمن و دیگران[6] (نظیر توانایی انجام تفکر انتزاعی[7]) است. تعریف وکسلرحوزه های وسیع طراحی شده از نظر تاریخی را به عنوان دربر گیرنده هوش نظیر تمایز بین هوش های انتزاعی (کلامی[8])، مکانیکی[9] (بصری /فضایی[10]) واجتماعی را در بر می گیرد و این تمایزات توسط نظریه پردازان معاصر[11] نظیر گاردنر[12] و استرنبرگ و همکاران [13]فرض شده اند. پژوهشگران هوش، هوش های مشخص مردم را در حوزه های فرعی مانند رفتار اجتماعی[14] و هیجانات گاه گاهی مطالعه کرده اند(به نقل از سالوی و مایر،2002).
تعریف هیجان
تا حدودی اکثر پژوهشگران انفاق نظر دارند که، یک تعریف دقیق از هیجان، از ویژگی های زیر برخوردار است: اول، آنها یک حالت ذهنی، احساسی و تجربی را در بر می گیرند. این یک تفکر کلیشه ای درباره هیجان است: آن چیزی را که ما به طور مشترکی به عنوان احساسات به آن اشاره می کنیم و چیزی است که روان شناسان آن را عاطفه می نامند دومی، هیجانات یک مولفهی فیزیولوژیکی را در بر می گیرد .برای مثال، خشم[15] با تغییرات خودکار[16] در قسمت هایی از بدن نظیر ضربان قلب[17] و پاسخ گالوانیکی پوست[18] مرتبط است. سوم، هیجانات یک مولفه رفتاری دارند. این مورد رفتار بیانگر آنچه در تغییرات چهره ای و وضعیت و وضعیت بدنی و گرایش به عمل (نظیر گرایش به عقب نشینی[19] در زمان تجربه ترس) را در بر می گیرد. سرانجام، بیشتر تعاریف از هیجان، یک مولفه ی ارزشیابانه مرتبط کننده هیجان با یک فرد، شیء یا رویداد ویژه را در بر می گیرند. همین طور، هیجانات یک تمرکز دارند: ما از کسی خشمگین هستیم یا دربارهی چیزی غمگین هستیم. مولفه نهایی جهت تمایز هیجان از مفهوم نزدیک خلق[20]، سودمند است. خلقیات حالات عاطفی و مشابهء حالت ذهنی، احساسی تجربه شده ی هیجان هستند. همچنین، خلقیلت معمولا از دوام بیشتری و از شدت کمتری نسبت به هیجانات بر خوردارند اما جنبه ای که هیجانات را از خلقیات تشخیص می دهد، این است که بر خلاف هیجانات، خلقیات یک تمرکز ویژه را ندارند. خلقیات، وسیع تر و پراکنده تر هستند، در صورتی که هیجانات با یک شخص، شیءیا رویدادی مرتبط اند که برای افراد با اهمیت ارزشیابی شده است. در تشخیص هیجانات از مفاهیم مرتبط سودمند است که در اصطلاحاتی از سلسله مراتبی تفکر کنیم مه عاطفه وسیع تر و طبقه ی بالاتری نسبت به هیجانات و خلقیات دارد. اگر حالت عاطفی با تغییرات روان شناختی متفاوت، گرایشات رفتاری و یک شخص، شیء یا رویداد منبعی همراه شود، مناسب تر است که آن را به عنوان یک هیجان طبقه بندی کنیم(راجلبرگ[21]،2007).
هیجانات را می توان به عنوان واکنش های سازمان یافته ای در نظر گرفت که، مرزهای بسیاری از نظام های فرعی روان شناسی را شامل فیزیولوژیکی[22]، شناختی[23]، انگیزشی[24]، و تجربی6 به هم پیوند می زند(سالوی و مایر،2002). هیجانات معمولا در واکنش به یک رویداد درونی و بیرونی ناشی می شوند که یک معنی جذاب به طور مثبت و منفی برای افراد دارد. هیجانات می توانند از مفهوم بسیار مرتبط خلق متمایز شوند، از این حیث که هیجانات کوتاه تر و به طور کلی شدیدتر هستند .
چون هیجان یک اصطلاح در واقع رایج در زبان است، استفاده ی آن حتی در پیشینه های علمی، همیشه با تعاریف ارائه شده منطبق نیست. مفاهیمی نظیر هیجان، سرایت هیجانی و کار هیجانی، اغلب بیشتر بر حالات عاطفی عمومی متمرکز می شوند تا خود هیجانات. بنابراین، اصطلاحات صحیح فنی تری ممکن است، تنظیم عاطفی باشند. تا حدودی، در استفاده از این مفاهیم، تفاوت بین عاطفه و هیجان نسبتا بی اهمیت است و چون این اصطلاحات به خوبی در پیشینه راه اندازی شده اند، استفاده آن ها ادامه خواهد یافت(راجلبرگ،2007).
تعاریف و الگو های هوش هیجانی
دائره المعارف روانشناسی کاربردی[25](اسپیلبرگر[26]،2004) به نقل از بار- ان(2006) اخیراً در تلاشی برای کمک به طبقه بندی تعاریف متعدد و متنوع در مورد هوش هیجانی، پیشنهاد داد که سه الگوی مفهومی عمده در حال حاضر در بارۀ هوش هیجانی وجود دارد.
الف- الگوی سالوی– مایر که این سازه را به عنوان توانایی ادراک، درک، مدیریت و استفاده از هیجانات برای تسهیل تفکر تعریف می کنند که با یک ابزار مبتنی بر توانایی اندازه گیری می شود (مایر و همکاران،2002؛ به نقل از بار-ان،2006).
ب) الگوی گلمن(1998)، که این سازه را به عنوان یک مجموعه وسیعی از شایستگیها[27] و مهارتهایی در نظر می گیرد که، عملکرد افراد را سوق می دهد (به نقل از بار-ان، 2006).
پ) الگوی بار-ان(1997ب،2000) هوش هیجانی را مجموعه ای از شایستگی ها، مهارت ها و تسهیل کنندگانی[28] توصیف می کند که رفتار هوشمند را تحت تأثیر قرار می دهند و با خود گزارشی[29]، در یک رویکرد بالقوهی قابل گسترش چند وجهی، شامل مصاحبه و سنجش چند - درجه بندی کننده، اندازه گیری می شوند.
تاریخچۀ هوش هیجانی
ملاحظات فلسفی روابط بین تفکر و هیجان در فرهنگ غربی به بیش از 2000 سال پیش باز می گردد. امّا در اینجا به فعالیت های صورت گرفته در روان شناسی از 1990 به این طرف پرداخته می شود.
[1]-intellect
[2]-Pythagoras
[3]-winds
[4]-Descartes
[5]-Wechsler
[6]-Terman and others
[7]-obstruct thinking
[8]-verbal
[9]-mechanical
[10]-visual/ spatial
[11]-contemporary theorists
[12]-Gardner
[13]-Sternberg et al
[14]-social behavior
[15]-anger
[16]-autonomic
[17]-heart rate
[18]-galvanic skin response
[19]-recoil
[20]-mood
[21]-Ragelberg
[22]-psychology
[23]-cognitive
[24]-motivational
6-experiential
[25]-encyclopedia applied psycholog
[26]-Spielberge
[27]-competencies
[28]-facilitators
[29]-self - report
مبلغ واقعی 23,163 تومان 20% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 18,530 تومان
برچسب های مهم